منابع انسانی باید با افسانههای رایج در مورد تجربه کارمندان آگاه باشند، گرفتار شدن در دام این افسانهها میتواند به موفقیت کلی یک سازمان آسیب برساند.
بسیار مهم است که منابع انسانی درک کند که کارکنان واقعاً از کارفرمایان خود چه میخواهند.
افسانه اول: آنچه کارکنان از تجربه کارمند خود میخواهند اساساً تغییر کرده است
فرهنگ مبتنی بر مصرفکننده به این معنی است که میتوان تصور کرد کارکنان با امتیازات انگیزه میگیرند؛ اما در واقع اینطور نیست.
“تحقیقات نشان داده که تجربیات کارمندان به دلیل تجربیات آنها به عنوان مصرفکننده تغییر کرده است. این برای شرکتهایی مانند آمازون منطقی است که میتوانند خواستههای مردم را پیشبینی کنند و در کمتر از دو روز به آنها برسانند. ما شرکتهایی را میبینیم که انواع امتیازات را ارائه میکنند، مانند پاداشهای مالی برای گرفتن مرخصی و انواع مرخصی جدید مثل مرخصی برای کسانی که حیوان خانگی جدید دارند.
در واقع این مزایا آن چیزی نیست که کارمندان واقعاً میخواهند. تحقیقاتی که در سالهای ۲۰۱۳، ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ انجام شده نشان داده است که جبران خسارت، تعادل کار وزندگی و ثبات، سه اولویت اصلی برای کارکنان بود.
افسانه دوم: این تنها مسئولیت مدیران است که تجربه کارکنان را ارائه دهند
باید به کارمندان کنترل و مسئولیت بیشتری برای ارائه تجربهای که برای آنها مناسب است داده شود.
بسیاری تصور میکنند که اگر مردم میخواهند از تجربه شخصیتر در محل کار لذت ببرند، باید با مدیرانشان توافق کنند؛ اما این مربوط به خود کارمندان نیز میشود.
کارکنان در واقع میخواهند تجربه خود را داشته باشند و آن را هدایت کنند. چه کسی میتواند بیشتر از خودش در مورد آنچه از محل کار میخواهد بداند؟ فقط حدود یک سوم کارمندان فکر میکنند که مدیران آنها اهداف شخصی آنها را درک میکنند. پس مدیران چگونه بدانند چه چیزی برای کارکنانشان مناسب است؟
در HR ما باید مطمئن شویم که به کارمندان حق انتخاب را میدهیم تا کاری را که برای آنها مناسب است انجام دهند، احساس قدرت کرده و تجربهای را ایجاد کنند که برای آنها مناسب است.
افسانه سوم: تعامل هر آنچه را که باید در مورد تجربه کارمند بدانیم به ما میگوید
کارکنان ممکن است به شدت درگیر کار باشند؛ اما تجربه ضعیفی در کار داشته باشند. ممکن است در سازمان تعداد زیادی کارمند بسیار متعهد وجود داشته باشند که هنوز هم تجربه خوبی از کار ندارند.
با انجام نظرسنجیها باید چیزی بیش از میزان مشارکت را اندازهگیری کرد، مواردی مثل بهرهوری و رضایت و ویژگیهای خاصی که در تجربه کارکنان وجود دارد.
افسانه چهارم: پاسخگویی و سرعت همهچیز هستند
. منطقی است که کارفرمایان فکر کنند اگر مشکلی در تجربه کارمندان وجود دارد، باید سریعاً در مورد آن بدانند و باید سریعاً آن را برطرف کنند. گاهی کارفرما تصور میکند سرعت، امری کلیدی است، بنابراین روی سیستمهای های مختلف بازخورد سرمایهگذاری میکنند تا بازخورد سریع بگیرند؛ اما سرعت همیشه خوب نیست. گاهی مهمترین یا معنی دارترین بازخورد را بلافاصله دریافت نمیکنید.
بنابراین نیازی نیست که روی بازخوردهای بیدرنگ وسواس داشته باشید یا بیش از حد انرژی صرف کنید که در واقع فقط ناشی از احساسات لحظهای هستند و در نهایت شما را به بیراهه میکشانند.